مردم شناسی
مردم شناسی

پژوهش های میدانی درزمینه مردم شناسی ایران
منوي اصلي
صفحه اصلي
پروفايل مدير
عناوين وبلاگ
آرشيو وبلاگ
پست الكترونيكي

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو
3 فروردين 1395
4 خرداد 1394
5 آبان 1393
2 اسفند 1391
5 دی 1391
7 آبان 1391
3 مرداد 1391
7 تير 1391
5 تير 1391
3 تير 1391
2 تير 1391
1 تير 1391
6 مهر 1390
3 مهر 1390
2 مهر 1390
نويسندگان
محمدسعیدجانب اللهی
کد هاي جاوا

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 31831
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

نقش پنهان زن درگستره پنج قرن تاریخ بلوچ  <-PostCategory-> 

ب- سوگند زن طلاق :  نیز یکی از قسم‌های بی برو برگشت بلوچ است، وقتی بلوچی این سوگند را به زبان بیاورد، برای وفای به عهد تا پای جان می‌ایستد. در غیر اینصورت زن را بر خود حرام می‌داند، شیوه‌ی سوگند به این طریق است که می‌گوید: «زنم طلاق اگر فلان کار را نکنم» اگر از انجام سوگند عاجز ماند، مراسم زن طلاق را اجرا می‌کند یعنی سه عدد سنگ کوچک را بر می‌دارد و یکی یکی پشت سر خود    می اندازد و می گوید زنم طلاق، به‌هیمن سادگی زن خود را طلاق می‌دهد و برای فرار از این خواری و زبونی خانه و دیار خود را ترک می‌کند و دیگر به ایل و قبیله خود بر نمی‌گردد ( ناصری ، ص 23 ) . این رسم احتمالاً از اعراب اقتباس شده است، برای اولین بار «سنان بن سلمه که از طرف معاویه امارت سند و مکران داشت، سپاهیان خود را به سوگند زن طلاق واداشت» ( بلاذری ، ص 327 )  .  

 

غم انگیزترین واقعه‌ی تاریخی که با این سوگند صورت وقوع یافت. قضیه حبیب‌اله خان و بلوچ‌های نارویی است، حبیب‌اله خان امیر توپخانه در زمان محمد شاه قاجار بود و در سال 1257 ه. برای دستگیری آقا خان محلاتی به بمپور آمد، قلعه‌ی بمپور را تصرف کرد و جمعی از نارویی‌ها را با خانواده‌اشان به اسارت گرفت و در قلعه محبوس کرد، روزی که وی به شکار رفته بود، در غیاب او یکی از سربازان به زنی اسیر قصد تجاوز کرد، بلوچها از نیت او آگاه شدند، همگی سوگند زن طلاق خوردند که انتقام بگیرند، به این نیت نخست تمام زنان و دختران خود را کشتند و سپس به سربازان دولتی حمله کردند، در این واقعه عده زیادی از هر دو طرف به قتل رسیدند و جمع کثیری از زنان و دختران بلوچ اسیر و به رسم کنیزی فروخته شدند ( هدایت ، 10/ 261 ) . که بعدها محمد شاه از ترس وخامت اوضاع دستور باز خرید و آزادی آن‌ها را داد.  

 

3- قصاص و خون بست : خون بست یک قانونمندی درون ایلی است که تمام ایلات و عشایر به انحاء مختلف بدان عمل می‌کنند زمانی که هنوز قانون مدونی وجود نداشت جوامع اولیه به تجربه دریافتند که برای صیانت نسل خود محتاج به ضوابط ومقررات معینی هستند، قصاص از جمله قدیمی ترین مقررات وضع شده از طرف جوامع اولیه است، قصاص یک عامل بازدارنده برای قتل‌ها و کشتارهای بی‌رویه و بی دلیل است، به قول جان ناس در همین رسم انتقام جویی و قاعده‌ی قصاص بود که در نزد طوایف عرب یک گونه امنیت و نظم نسبی ایجاد کرده بود (جان ناس، ص 336) 

 

در جامعه‌ی عشایری اعضاء هر طایفه بعنوان عضو واحد محسوب می‌شوند. بنابراین مسئولیت یک قتل بر گردن همه‌ی اعضاء یک طایفه است، به این دلیل در مواردی که قاتل پس از ارتکاب جرم متواری شود شخص دیگری از طایفه‌اش توسط کسانی از خانواده یا طایفه‌ی مقتول قصاص می‌شود، مثلاً در طوایف ترکمن «وقتی قتلی اتفاق می‌افتاد و قاتل و مقتول نسبت به یکدیگر «ایل» (آیرونز ص 138) بودند حق انتقام به هفت پشت پدری محدود می‌شد و حق خونخواهی در بین کسانی که با یکدیگر «ایل» بودند محدود به کسانی می‌شد که با مقتول قان دوشر (همان ص 58) بودند و هدف‌های مناسب برای انتقام محدود به خود قاتل و افراد "قان دوشر"(5) با او بود، در بیشتر موارد تنها خویشاوندان بسیار نزدیک‌تر قاتل و مقتول درگیر مخاصمات خونین می‌شدند، هر چند که «قان دوشرهای» دیگر نیز بالقوه امکان درگیر شدن داشتند. مناسب‌ترین هدف انتقام خونخواهان مقتول اول از همه خود قاتل و خویشان بلافصل وی بودند، یک قتل که به خونخواهی انجام می‌گرفت طلب خونی را تصفیه می‌کرد و امکان برقراری مجدد مناسبات دوستانه میان دو گروه را به وجود می‌آورد... بجز در موارد غیر عمد از خون بها تصفیه طلب خونی استفاده نمی شد و تنها راه حل، قتل انتقامی بود. (همان، 9-158) شیوه‌ی قصاص در ایلات بختیاری را نویسنده کتاب "بخدا   می‌کشم هر کس که کشتم" با یک داستان تراژدی گونه تشریح می‌کند: «الله قلی جوانی که به سرپرستی یکی از خوانین به نام داود خان بزرگ شده است، تصادفاً از عده‌ای ناشناس می شنود که داود خان دایی او «تن بر» را به قصاص خون برادرش کشته است. بیست سال از این قتل می‌گذرد و الله قلی با وجود اینکه به قول خودش « همانقدر که تن بر برای او «پدری» کرد مگر داود خان دو چندان نکرده بود و هنوز نمی‌کرد از یک فامیل هم که بودند» (حیدری، ص 15) تصمیم می‌گیرد داود خان را بکشد. بخصوص که در مبارزه با خود بر سر این تصمیم گیری، ناگهان برایش «فکری پیش آمد که جگرش آتش گرفت، حالا همه خیال میکنن که من تا حالا میدونستم و هیچی نگفته‌ام ». (همان ص 22) و الله قلی داود خان را که به خوبی او را بزرگ کرده بود و زندگی مرفهی برایش تهیه دیده بود به قصاص دایی خود می‌کشد، داود خان هم «تن بر» را به قصاص برادر خود محمود خان کشته بود، یعنی که قصاص را با قصاص دیگر پاسخ گفتند. اما این قصاص نیست، انتقام کشی است و اگر استمرار یابد کار به خون‌ریزی‌های بزرگ می‌کشد، لذا در موارد مشابه برای اینکه کار بدین پایه نکشد، بزرگان و ریش سفیدان پیشقدم می‌شوند، و با "خون بست" قضیه را فیصله می دهند. « در ایل بختیاری حفظ وحدت طوایف و در مجموع خود ایل، با قانون «خون بست» واقعیت    می‌یابد و با دادن یک دختر از خانواده‌ی قاتل به خانواده‌ی مقتول پیوند خویشاوندی به وجود می‌آید و اختلافات حل می‌شود و وحدت ایل حفظ می گردد ( کریمی ، ص 11 ) . در طوایف بلوچ اما به یک دختر بسنده نمی‌شود، بلکه به‌حسب مورد 2 تا چهار دختر باید از خانواده‌ی قاتل به ازدواج مردانی از طایفه‌ی مقتول در آیند. تنها ارفاقی که در این مورد اعمال می‌شود این است که دختران از یک خانواده انتخاب نمی شوند.  

 

خون بست در عشایر بلوچ :

 

الف- شرایط خون بست :  در طوایف بلوچ دخترانی که برای خون بست در نظر گرفته می‌شوند "زن سر خون" نام دارند و باید در مرحله‌ی اول با پسر برادر یا برادرزاده در غیر اینصورت با پسری از خویشاوندان یا طایفه‌ی مقتول ازدواج کنند. طبیعی است که در چنین شرایطی هر نوع حق انتخاب از آنان سلب می‌شود حتی پیش می‌آید که مرد مسن دختر جوانی را به‌عنوان خون بست مطالبه کند. دختری که برای خون بست انتخاب می شود جهیزیه و مهریه ندارد، برای عقد او هیچ جشن و سروری در کار نیست، در همان شب مصالحه هر داماد به خانه‌ی پدر زن می رود پس از عقد سه روز در خانه می‌ماند، و بعد دختر را با خود      می برد. در قدیم اگر تعداد خون به 7 می رسید، یعنی یک یا چند نفر از یک طایفه 7 نفر از طایفه‌ی دیگر را به قتل می‌رسانید دختر سردار برای خون بست انتخاب می‌شد و این بزرگترین تنبیه برای قاتل و طایفه‌اش بود (6 ) به‌همین دلیل کسی به یاد نمی آورد که سردار دختر خودرا به عنوان خون بست به عقد کسی در آورده باشد. مگر در رده‌های بالا مثل موردی که در جنگ‌های بین شاه کامران و محمد رضا خان سربندی وقوع یافت. محمد رضا خان پس از مصالحه دختر برادر خود را به عقد یار محمد خان وزیر شاه کامران داد.  

 

ب- موارد تشدید جرم : چنانچه قاتل در هنگام ارتکاب قتل به‌یکی از جرایم زیر دست بزند، جرم او قتل تازه ای محسوب می شود.   

 

1- اگر به جسد مقتول تیر یا ضربه کارد و شمشیر بزند. 

 

2. اگر در بستر کسی را به قتل برساند.  

 

3. اگر نسبت به مقتول هتک حرمت کند (مثلا به لباس مخصوصاً به شلوار او دست بزند) یا جسد مقتول را در جای نا مناسبی بیندازد که در معرض حمله‌ی حیوانات باشد (به‌همین دلیل اگر یک نفر کسی را دور از انظار می‌کشت، محل جسد را به خانواده‌ی او نشان می‌داد یا اگر در بیابان بود خودش او را دفن می‌کرد. در مورد قتل زن جرم بمراتب شدیدتر و گاه نابخشودنی است. نفس عمل جرم را تشدید می‌کند، لذا قتل زن سه خون محسوب می شود.  

 

درمورد زن گذشته از برداشتن روسری یا چادر  که درپیش گفتیم ، سیلی زدن به او، آسیب رساندن به‌دست اوحتی اگر منجر به قتل زن نشود در حکم یک قتل است.  

 

ج- معیارهای تعیین خون بها :  

 

1- خون بها به نسبت منزلت اجتماعی افراد تعیین می شود، هر چه مهریه بالاتر باشد، خون بها بیشتر است، بنابراین خون بهای امیر یا «باشنده» بیشتر از نوکر و غلام و در زاده (7) است. اگر فردی از ذات (8) بالا مثل خان و کدخدا به‌دست کسی کشته شود، بستگان او به خون خواهی‌اش برخاسته و خونش را قصاص   می‌کنند، اما اگر فردی از این دسته شخصی را از ذات پایین (مثل: نوکر، غلام، در زاده) بکشد، خانواده‌ی مقتول را یارا و اجازت انتقام گیری نیست، بخصوص اگر فاصله‌ی طبقات قاتل هم زیاد باشد، در این موارد بزرگان قوم دخالت کرده و به پرداخت خون بهایی به حکم قاضی یا دستور حاکم بسنده کرده غایله را فیصله می بخشند، در مورد در زادگان و غلامان این خون‌خواهی را نیز فردی از دسته‌ی اول که خانواده‌ی مقتول جز و رعایا، خدمه و یا غلام‌های او هستند می‌کند والا درفرهنگ خان سالاری بلوچ خون مقتول را چنان ارزشی نیست که خون فردی از دسته‌ی اول را به قصاص او بریزند.  

 

2- در مورد نقص عضو نصف خون (= نیم خون) محاسبه می شود.  

 

3- در مواردی که با چوب به کسی آسیب برسانند باید "لت بها" (9) می‌پردازند که میزان آن بستگی به توافق طرفین دارد.  

 

4- تفنگ یا شمشیری که قاتل برای کشتن مورد استفاده قرار داده است، به خانواده‌ی مقتول می دهند.   

 

د- گر جنگ : اگردر مخاصمه قبل از خون بست چند قتل اتفاق افتاده باشد یعنی از طرفین چند نقر به قصاص یکدیگر کشته شده باشند، خون بست فقط برای آخرین مقتول اجرا می شود که در اصطلاح «گرجنگ» می‌گویند. دختری که دراین نوع خون بست به ازدواج کسی در می‌آید موقعیت وخیم‌تری دارد، چون به اصطلاح زن سر چند خون است، به این دلیل ذاتهای بالا اجازه نمی‌دهند دخترانشان بعنوان گر جنگ انتخاب شوند.   

 

ه- موقعیت زن سرخون : قبلاً بیان شد دختری که برای خون بست انتخاب می شود، جهیزیه و مهریه ندارد، عروسی او ساده برگزار می‌شود او در حکم یک گروگان است و در طول زندگی همیشه سرکوفت می‌خورد و سرزنش می شود مرد نمی‌تواند نسبت به او احساس خوب و عادی داشته باشد . در زمان تحقیق (1364) مردی که این نوع ازدواج را تجربه کرده بود می‌گفت: «برادرش پدرم را کشته بود و من دایم درچهره‌ی او تصویر قاتل پدرم رامی‌دیدم، بالاخره طاقت نیاوردم، با آنکه فرزندی از او داشتم، طلاقش دادم نسبت به بچه‌ای که از او برایم مانده، نیز احساس مشابهی دارم، هر چه سعی می‌کنم بین او و سایر فرزندانم فرقی قایل نشوم نمی‌توانم.

ادامه دارد

 

 

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:بلوچ,خون بست,میار,دادشاه ,قول بلوچی , سوگندبلوچ,ساعت 18:35 توسط محمدسعیدجانب اللهی |
مطالب پيشين
» سفرنامه ی مردم شناسی شهرهای اقماری تهران
» برگرفته از وبلاگ میبد شناسی چکیده ی دفتر چهارم چهل گفتار درمردم شناسی میبد . نویسنده محمد سعید ج
» سفرنامه مردم شناختی بافق برگرفته ازوبلاگ انسان شناسی یزد
» شيوه ی حفرقنات برگرفته از وبلاگ قنات شناسی
» سفرنامه ی مردم شناختی مهریز (نگاهی به مردم نگاری مهريز) برگرفته از وبلاگ "انسان شناسی یزد"
» نخل بندی و نخل گردانی درمیبد - برداشت از وبلاگ انسان شناسی یزد
» طایفه براهویی(سیستان وبلوچستان ) از وبلاگ انسان شناسی سیستان
» طایفه ی صیادی - برگرفته از وبلاگ " انسان شناسی سیستان "
» یک قصه ازقصه بچه های میبد
» طایفه نارویی
» زن بلوچ وخون بست
» نقش پنهان زن درگستره پنج قرن تاریخ بلوچ
» وبلاگ های من
» دنباله آئین های مذهبی سمنان
» دنباله تعزیه خوانی
» دنباله تعزیه خوانی
» هشتگرد
» گذری به مردم شناسی سمنان . برداشت ازوبلاگ "هزارنکته مردم شناسی ازهزارنقطه ایران"





موضوعات
سفرنامه مردم شناختی ساوجبلاغ
تعزیه خوانی درسمنان
دنباله ی تعزیه
سمنان
آیین های مذهبی
بلوچ
نقش پنهان زن بلوچ
زن بلوچ وخون بست
طایفه ی نارویی وازدواج سیاسی
نخل گردانی
نخل بندی ونخل گردانی درمیبد
قصه
قصه بچه های میبد
طوایف سیستان
طایفه صیادی
طایفه براهویی
نخل بندی ونخل گردانی در میبد
پيوندها


میبدشناسی انسان شناسی عشایر وطوایف ایران انسان شناسی سیستان انسان شناسی بلوچ انسان شناسی یزد مردم نگاری میبد هزارنکته مردم شناسی ازهزار نقطه ایران قنات شناسی کیت اگزوز زنون قوی چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مردم شناسی و آدرس 213254.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

پيوندهاي روزانه

انسان شناسی عشایروطوایف ایران
مردم شناسی میبد
هزارنکته مردم شناسی ازهزارنقطه ایران
قصه بچه های میبد
انسان شناسی یزد
انسان شناسی سیستان
انسان شناسی بلوچ
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس

 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

طراح قالب

Power By:LoxBlog.Com & NazTarin.Com